استبداد سفاکانه و دین ستیزی رضا شاه، چگونه به سانسور جزئیات یکی از مهمترین قیامهای تاریخ معاصر ایران منجر شد؟
اطلاعات ما درباره شهدای قیام مسجد گوهرشاد، بسیار محدود است؛ بخشی از این موضوع البته در عدم پوشش خبری دقیق این رویداد مهم تاریخ معاصر ایران ریشه دارد. رویکرد بیشتر مورخانی که بعد از قیام مسجد گوهرشاد به تاریخنگاری رو آوردند و درصدد ثبت وقایع آن ایام برآمدند، سانسور جزئیات این قیام بودهاست.
دلیل آن را هم باید در دو عامل اصلی جستوجو کنیم؛ نخست سانسور شدیدی که چه در دوره رضاشاه و چه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و آغاز دوران استبداد و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بر کشور حاکم بود و دوم، جنس نگاه تاریخنگاران به اساس شکلگیری این رویداد. واقعیت آن است که قیام مسجد گوهرشاد، یک قیام با پایه و منشأ کاملاً مردمی و دینی بود و در چارچوب فکر و تحلیل منورالفکرهایی که ازقضا شمار زیادی از مورخان را در بین خود داشتند، قرار نمیگرفت.
این افراد هرچند بعضاً با اقدامات رضاشاه مخالف بوده و هستند، اما مخالفتشان با این اقدامات، نه به خاطر اصل اقدام، بلکه به دلیل شیوه اجرای آن است؛ از این رو، برای بیان نقدی که به رفتارهای خشونتآمیز رضاشاه دارند، اصطلاح «تجدد آمرانه» را برگزیدهاند. این مورخان، با تجدد، آن هم از نوع رضاشاهیاش، مخالفتی ندارند و تنها رویکرد آمرانه و توام با خشونت وی را برای نهادینه کردن این تجدد در جامعه، نمیپسندند.
بدیهی است که با چنین طرز فکری، قیام مسجد گوهرشاد که با اساس تجدد رضاشاهی به مخالفت برخاستهبود، نمیتوانست قیامی درخور توجه تلقی شود و باید آن را بهغلط، در حیطه شورشهای محلی طبقهبندی کرد. به همین دلیل، نمیتوانیم انتظار داشتهباشیم که در کتابهای تاریخ تألیفشده توسط این افراد، از شهدای واقعه مسجد گوهرشاد، مانند قربانیان ماجراهایی مانند به توپ بسته شدن مجلس سخن به میان آمدهباشد. با این حال، ناشناس و گمنام باقی ماندن شهدای آن قیام تاریخی، علت دیگری نیز دارد که کمتر به آن توجه کردهایم.
رد و نشانی از شهدای قیام
تیرماه سال ۱۳۹۳ بود که حسین بیات، روزنامهنگار و تاریخپژوه مشهدی، ضمن کند و کاو در اسناد قدیمی بهشت رضا (ع)، به دفتر فوتشدگان سال ۱۳۱۴ قبرستان گلشور مشهد دست یافت؛ قبرستان گلشور، یکی از قبرستانهای قدیمی شهر مشهد است که در شمال شرقی شهر و روی اراضی حسینآباد کرمانیها قرار داشته. این قبرستان، بین سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۵۵، گورستان اصلی شهر مشهد بود و بعد از آن، با ساخته شدن قبرستان بهشترضا (ع)، به تدریج متروک شد و بعدها، آن را به بوستانی بزرگ تبدیل کردند.
در دفتر فوتشدگان سال ۱۳۱۴ قبرستان گلشور، در برگههای مربوط به درگذشتگان ۱۹ تا ۲۵ تیرماه، ۲۰ فوت شده وجود دارد که علت مرگ همه آنها، اصابت گلوله ثبت شدهاست. گواهی فوت دو نفر از این افراد را دکتر شاملو و دکتر موسی حجازی صادر کردهاند و این مسئله نشان میدهد که بیشتر این افراد، بعد از یورش مأموران رضاشاه به مسجد، علیرغم اصابت گلوله، از مهلکه گریخته و خود را به جای امنی رساندهبودند، اما به دلیل شدت خونریزی، دوام نیاورده و شهید شدهاند.
نکته جالب توجه در نحوه ثبت نام و نشان اموات در تاریخهای یادشده، آن است که از ۲۰ درگذشته، تنها نام هفت نفر مشخص است و از میان این هفت نفر نیز، فقط نام خانوادگی دو نفر را ثبت کردهاند و باقی اسامی، با عنوان «مجهولالهویه» درج شده؛ اسامی هفت شهید ثبتشده در دفتر اموات سال ۱۳۱۴ قبرستان گلشور، از این قرار است: ۱- سیاوش دیهیمی، ۲- حبیب دری آشپز طوسی، ۳- اسدالله فرزند صفر، ۴- رضا فرزند حسین، ۵- رمضان پسر محمد، ۶- محمدجعفر فرزند محمدعلی و ۷- غلامحسن (بدون نامخانوادگی و نام پدر).
این افراد، به عنوان تعدادی از شهدای قیام مسجد گوهرشاد، همگی در قبرستان گلشور به خاک سپردهشدند. اگر این آمار را در قالب یک نمونه، از کل جمعیت شهدای قیام مسجد گوهرشاد درنظر بگیریم، جمعیت افراد مجهولالهویه در آن بالغ بر ۶۵ درصد شهدا را دربرمیگیرد. چنانچه تعداد شهدای قیام مسجد گوهرشاد را، بر اساس آمار مختلف ارائه شده و به صورت میانگین، حدود دوهزار نفر تلقی کنیم، رقمی در حدود هزار و ۳۰۰ شهید گمنام و مجهولالهویه در این قیام خواهیم داشت؛ رقمی که بسیار بالا و معنادار است و باید دلیلی منطقی پشت سر آن قرار داشتهباشد.
توجه به یک حقیقت کمتر گفته شده
راز آمار بالای شهدای مجهولالهویه را باید در روند وقایع منتهی به قیام مسجد گوهرشاد جستوجو کرد. میدانیم که دلیل اولیه این قیام، بازداشت و حبس آیتالله سیدحسین قمی، مرجع تقلید خراسانیان در باغ سراجالملکِ شهر ری بود. وی برای مذاکره با پهلوی اول و اخطار به او درباره روند اقدامات ضددینی و ضدملی، راهی تهران شد.
اوایل سال ۱۳۱۴، رضاشاه دستور اجباری کردن کلاه لبهدار (شاپو) را صادر کرد؛ از طرفی اخبار مربوط به برگزاری مجالس با رویکرد کشف حجاب، در شهرهای تهران و شیراز، علمای مشهد را نگران اقدامات بعدی رژیم کردهبود و آنها را در ارزیابیهای خود به این نتیجه رساند که گام بعدی رضاشاه، بعد از اجباری کردن کلاه لبهدار، اجباری کردن کشف حجاب خواهدبود. آیت الله می به همین دلیل راهی پایتخت شد، شاید بتواند از این اقدامات جلوگیری کند، اما به دستور رضاشاه، بازداشت و زندانی شد.
این خبر در ۱۵ تیرماه ۱۳۱۴ به مشهد رسید و اوضاع شهر را متشنج کرد. دو روز بعد از رسیدن خبر، در ۱۷ تیرماه، ماجرای زندانی شدن مرحوم شیخ بهلول گنابادی در کشیکخانه حرم مطهر و سپس، آزاد شدن وی توسط مردم اتفاق افتاد و به این ترتیب، تحصن مردم در مسجد گوهرشاد و در اعتراض به بازداشت مرجع تقلیدشان و نیز، سیاستهای ضددینی رضاشاه، آغاز شد.
بین ۱۷ تا ۱۹ تیرماه، خبر بازداشت آیتالله قمی و تحصن مردم در مسجد گوهرشاد، در روستاهای پرتعداد اطراف مشهد – که بخش عمده آنها امروز بخشی از این شهر شدهاند – انتشار یافت. احساسات دینی مردم و علاقه آنها به مرجعیت و پایبندیشان به دیانت، باعث شد که جمعیت کثیری از ساکنان این روستاها، به سوی مشهد حرکت کنند.
اطلاعات مربوط به حرکت روستاییان، باعث نگرانی عُمّال رژیم شد. ایرج مطبوعی، فرمانده وقت لشکر خراسان، دستور محاصره حرم مطهر را برای جلوگیری از ورود روستاییان به مسجد گوهرشاد و پیوستن آنها به جمعیت متحصنان، صادر کرد. این اقدام در روز ۱۹ تیرماه، باعث بروز درگیری شدید میان مأموران و مردم در اطراف حرم رضوی شد؛ در این درگیری، مردم توانستند علیرغم گلولهباران جمعیت و شهادت برخی از حاضران، سدّ نیروهای رژیم را بشکنند و وارد حرم شوند.
در همان حال، بیشتر کسانی از اهالی مشهد که در تحصن حضور داشتند، شبها به منزل خود میرفتند و صبح به مسجد گوهرشاد بازمیگشتند؛ تنها روستاییانی که از راه دور خود را به مشهد رسانده بودند، شب را در مسجد گوهرشاد بیتوته میکردند. بنابراین، وقتی در نیمه شب ۲۱ تیرماه سال ۱۳۱۴، گلولهباران مسجد گوهرشاد آغاز شد و متحصنان از همه طرف، هدف قرار گرفتند، بیشتر جمعیت حاضر در مسجد را روستاییانی تشکیل میدادند که به دلیل نداشتن جا و مکان، شب را در مسجد مانده بودند. به همین دلیل، بخش عمدهای از این افراد را، بعد از شهادت، نمیشد شناسایی کرد. معدود پیکرهای شهدا که از دفن در گورهای دستهجمعی نجات یافتهبود، در گورستان عمومی شهر و با عنوان «مجهولالهویه» دفن شد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان